زن جوان گفت: «وقتی از مطب بیرون آمدم، ساعتی را در یکی از مراکز خرید به ویترین مغازههای لباس نگاه کردم.» وقتی به خانه برگشتم، همسرم با عصبانیت پرسید که چگونه سه ساعت را بیرون از خانه گذراندم. هیچ کدام از مدارک را پیدا نکرد، حرفم را باور نکرد و به من مشکوک بود.